بیا نزدیکتر
با بوسه ای یا خنده ای شیرین کن آغاز را
حال خرابم را ببین لطفا بیاور ساز را
آغوش خود را باز کن بر روی این بی بال و پر
تا بنگری با چشم خود اعجاز را پرواز را
گرمم کن و حرفی بزن داغ است چون لبهای تو
حافظ بخوان سعدی بخوان آتش بزن شیراز را
قدری بیا نزدیکتر یک ذره از این بیشتر
بگذار تا حست کنم کم کن برایم ناز را
بیزارم از این دکمه ها سربازهای بی سلاح
شرحی بده از صدر خود پنهان نکن این راز را
برآمده از جامه ات اسرار پنهانی تو
بسپار در دستان من این لعبت طناز را
شاعر خطر دارد اگر مستیش از حد بگذرد
آبی بزن بر صورتم اصلا عوض کن فاز را
پنجشنبه 12 شهریور 1394 - 9:47:34 AM