×
اطلاعات بیشتر باشه، مرسی برای ارائه بهترین تجربه کاربری به شما، ما از کوکی ها استفاده میکنیم

gegli

شهر عشق

× در این صفحه من اشعاری را که به نظرم جالبه و شاید وصف حال دوستان باشه را قرار میدم .
×

آدرس وبلاگ من

shahreshgh.goohardasht.com

آدرس صفحه گوهردشت من

goohardasht.com/farhad1st

همراز عاشق

 

گفتمش سلطان قلبم تو کجا ، اینجا کجا ؟ 

منطق و عشق و خرابات بوده اند از هم جدا 

گفت از روزی که عشقت در دلم ریشه  دواند 

منطق و عقل و تفکر را ز جانم زود راند

گفتمش ای محرم رازم تو جانم سوختی 

. . .  بی وفا حالا که وقت توبه شد افروختی ؟

گفت ای همراز عاشق پیشه نیکو سرشت 

با تو حتی دوزخم باشد نکوتر از بهشت 

دیگر حتی لحظه ای ترکت نمی کویم تو را 

تا زمان مرگ خود ثابت کنم این ادعا 

تا شنید همراز بیدل این سخن از یار خویش 

داد بر دستان داور با دو دستش جان خویش 

قصه ی همراز عاشق تا ابد پاینده است 

هر کسی عاشق شود تا بی نهایت زنده است 

    " لا ادری "

چهارشنبه 5 اسفند 1394 - 3:35:26 PM

ورود مرا به خاطر بسپار
عضویت در گوهردشت
رمز عبورم را فراموش کردم
نظر ها

http://shahreshgh.gegli.com

ارسال پيام

یکشنبه 9 اسفند 1394   8:26:07 AM

Likes 1

 سلام آقا نادر ، محظوظ شدیم .

ارسال پيام

پنجشنبه 6 اسفند 1394   9:57:07 AM

گفتی بیا،گفتم کجا؟ گفتی میان جان ما
گفتی مرو.گفتم چرا؟ گفتی که میخواهم تورا

گفتی که وصلت میدهم.جام الستت میدهم
گفتم مرا درمان بده. گفتی چو رستی میدهم

گفتی پیاله نوش کن. غم در دلت خاموش کن
گفتم مرامستی دهی،با باده ای هستی دهی

گفتی که مستت میکنم،پر زانچه هستت میکنم
گفتم چگونه از کجا؟ گفتی که تا گفتی خودآ

گفتی که درمانت دهم. بر هجر پایانت دهم
گفتم کجا،کی خواهد این؟گفتی صبوری باید این

گفتی تویی دردانه ام. تنها میان خانه ام
مارا ببین،خود را مبین درعاشقی یکدانه ام

گفتی بیا. گفتم کجا. گفتی در آغوش بقا
گفتی ببین.گفتم چه را؟گفتی خدارا در خود آ